خیلی وقت پیش نبود که پدرت در روز تولد 21 سالگی ات ساعتی با روکش طلا به تو هدیه داد و همین بود. هرگز به ذهن مردی خطور نمی کرد که تا رسیدن به 30 باید دو یا سه نفر دیگر اضافه کند.
و مطمئناً هرگز به ذهن او خطور نکرده بود که وقتی به 40 سالگی رسید ممکن است از دریافت یک جعبه چوبی هوشمند با نمدهای مختلف سپاسگزار باشد. محفظه هایی که در آن “مجموعه” ساعت های خود را نگه می دارد.
این واقعیت که مردان هنوز ساعت japan movt باکیفیت را میخرند و آنها را گرامی میدارند، برای صنعتی که در اوایل دهه 1970 فکر میکردند وقتش فرا رسیده است، بسیار راحت است.
اختراع ساعت کوارتز به صورت آنالوگ یا دیجیتال در سال 1967 ممکن بود در ابتدا به عنوان یک دستاورد تکنولوژیکی بزرگ شناخته شود، اما دیری نپایید که به عنوان بزرگترین چالش ساعت سنتی از زمانی که ساعت مچی برای اولین بار با آن روبرو شده بود تلقی شد.
محبوبیت در پایان جنگ جهانی اول. این واقعیت که یک کاسیو ارزان قیمت با نمایشگر زمان LED چشمک زن چیزی بود که هر هیپستر جوانی به زودی آرزویش را داشت، همراه با رکود اقتصادی که جهان در دهه 1970 در آن قرار گرفت، فاجعه را به همراه داشت.
چند سال نگاه کردن به ناف و ارزیابی مجدد اینکه یک ساعت واقعا برای چه چیزی است، طول کشید، در اواسط دهه 1980، چند شخصیت قدرتمند و مبتکر در صنعت با یک فلسفه طراحی و برنامه بازاریابی بازگشتند که این بخش را به عقب بازگرداند.
از لبه پرتگاه این پیشگامان ساعتشناسی تصمیم گرفتند که ساعتها صرفاً زماندار نباشند، بلکه شاهکارهای کوچکی باشند که مهارتهای فوقالعاده را به نمایش بگذارند.
سنتها را به نمایش بگذارند، فناوری را در خود جای دهند و نوآوری را پذیرفته باشند. آنها در واقع یک کت و شلوار Savile Row، یک ماشین اسپورت فراری، باشگاه اعضای Mayfair و سفینه فضایی ناسا هستند که در یک بسته قرار می گیرند.
و علیرغم اندازه و حضور منفعل، ساعتها حتی میتوانند نشانهای از ورزش، خطر و ماجراجویی را در خود داشته باشند. به عنوان مثال، 25 سال پیش بود.